قاشق نشسته!
ایزه :....... رسید به جوشن(کبیر بود یا صغیر ؟) گفتن واسه فک و فامیل دعا کنید خدا یه عقل درس درمون بهشون بده. این رفیق ما فقط صدای ار ار ش میومد . ( هی بی ادب) (ج: باز چی می گی تو ؟(احترام و گذاشتی تو محترما) ج: نه جون تو .ترکه .به زبون خودشو ن ار ینی شوهر .تازه یاد گرفتم.(خنده) (ذوق مرگ شدی ؟) ج: بلی .گفتم از فحشا شروع کنم راحت تره . (الان ینی شوهر فشه ) ج: عیشششششش...............(خوشم نیومد)
نوشته شده در یکشنبه 93/4/29ساعت
7:25 عصر توسط باران سجادی| نظر|
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |